قربونت برم خدا...
هوالعزیز سلام عزیز دلم . امروز که دارم این پست رو برات می ذارم یه جورایی دلگیرم از دست خودم. یه حس عجیبیه... یه هفته ای می شه تصمیم گرفتم دیگه سرکار نرم فقط و فقط به خاطر عزیز دلم ، پسر عزیزتر از جانم .می خوام نبودنم در کنارت رو تو این چندسال جبران کنم اگه خدا توفیق بده . پیشت باشم .باهات باشم و برات مادری کنم و از این عذاب وجدان لعنتی رهایی پیدا کنم . واسم خیلی سخت بود این تصمیم رو بگیرم اما گرفتم و ناراحت نیستم دلم برای خیلی از روزها تنگ می شه اما ... &nb...
نویسنده :
مامان و بابای زیبای کوچک
17:45